به گزارش تحریریه، پل کروگمن، اقتصاددان نئوکینزی، برنده جایزه نوبل، نویسندهی آکادمیک و ستوننویس رسانهای است که به دلیل کارش در زمینه نظریه تجارت بینالملل و جغرافیای اقتصادی شناخته شده است. کروگمن که یکی از تاثیرگذارترین اقتصاددانان جهان به حساب میآید، به دلیل تعریف دوبارهی نظریههای موجود در مورد تجارت بینالملل و بنیانگذاری یا تأسیس چندین رشته جدید در اقتصاد بینالملل، از نظریه تجارت جدید (NTT) و جغرافیای اقتصادی جدید (NEG) تا مدلهای بحرانهای مالی و تغییرات نرخ ارز، مشهور و شناختهشده است. در سال ۲۰۰۸، کروگمن تنها برنده جایزه یادبود نوبل در علوم اقتصادی «به دلیل تحلیل الگوهای تجاری و موقعیت فعالیتهای اقتصادی» بود.
کروگمن در دانشکدههای ییل، موسسه فناوری ماساچوست (MIT)، پرینستون، استنفورد و مدرسه اقتصاد لندن تدریس کرده است. در مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه نیویورک (CUNY)، او از سال ۲۰۱۵ به عنوان استاد برجسته اقتصاد و محقق برجسته در مرکز استون در حوزهی نابرابری اجتماعی-اقتصادی خدمت کرده است.
از سال ۲۰۰۰ به عنوان ستوننویس روزنامه نیویورک تایمز، وبلاگ کروگمن یا همان «وجدان یک لیبرال»، موجب شده که مخاطبان زیادی او را به دلیل دیدگاههای صریح خود در مورد مسائل اقتصادی و سیاسی بشناسند. او در طول زندگی حرفهای خود، نویسندهای با تنوع مطالب بالا، پرکار با فهرست بلندبالایی از نشریات شامل پرفروشترین کتب در زمینه اقتصاد و سیاست برای مخاطبان عمومی تا کتب درسی و مقالات دانشگاهی درباره اقتصاد کلان، نظریه نرخ ارز، توسعه بینالمللی، تجارت بینالملل و جغرافیای اقتصادی بوده است. در ماه مارس ۲۰۲۲، او نویسنده و یا ویراستار ۲۷ کتاب و بیش از ۲۰۰ مقاله دانشگاهی در مجلات حرفهای است.
نکات کلیدی
۱- کروگمن یک اقتصاددان آمریکایی، برنده جایزه نوبل، استاد دانشگاه، نویسنده و ستوننویس رسانهای است که به خاطر کارش در زمینه نظریه تجارت بینالملل و جغرافیای اقتصادی شناخته شده است.
۲- در سال ۱۹۷۹، کروگمن مقالهای نوشت که جایزه نوبل علوم اقتصادی سال ۲۰۰۸ را به دلیل ارائه یک نظریه کاملاً جدید درباره تجارت بینالملل برای او به ارمغان آورد.
۳- اهمیت نظریه تجارت جدید کروگمن (NTT) و جغرافیای اقتصادی جدید (NEG) در این است که، برخلاف نظریههای قدیمیتر، وی الگوهای تجارت بینالملل را در قرن بیستم با موفقیت پیشبینی کرد.
۴- کروگمن یکی از تاثیرگذارترین اقتصاددانان جهان به حساب میآید، همچنین یک ستوننویس محبوب و نویسنده کتابهای پر فروش درباره مسائل اقتصادی و سیاسی برای مخاطبان عام است.
تحصیلات و شغل اولیه
کروگمن در سال ۱۹۵۳ در خانوادهای متوسط در آلبانی، نیویورک متولد شد و مدرک لیسانس اقتصاد (با درجه ممتاز) را از دانشگاه ییل در سال ۱۹۷۴ و دکترای اقتصاد را از مؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) در سال ۱۹۷۷ کسب کرد. در MIT، مشاور او برای پایاننامه خود با تز «مقالاتی درباره نرخ ارز انعطافپذیر»، رودیگر (رودی) دورنبوش، اقتصاددان آلمانی بود که نقش مهمی در تعریف حوزه اقتصاد بینالملل در قرن بیستم داشت.
موقعیتهای شغلی اولیه دانشگاهی او شامل استادیار اقتصاد در دانشگاه ییل (۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰) و دانشیار اقتصاد در موسسه فناوری ماساچوست (MIT) (۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴) بود. از سال ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۰، او به عنوان استاد در هر دو دانشگاه MIT و استنفورد خدمت کرد و در مدرسه اقتصاد لندن تدریس کرد، جایی که او عنوان استاد صدمین سالگرد را دارد. پس از MIT و استنفورد، کروگمن ۱۵ سال (۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵) به عنوان استاد اقتصاد و روابط بینالملل در دانشگاه پرینستون تدریس کرد. پس از بازنشستگی در سال ۲۰۱۵، به او عنوان استاد بازنشسته اعطا شد. در سال ۲۰۱۵، او به عنوان استاد برجسته اقتصاد و محقق برجسته در مرکز استون در حیطهی نابرابری اجتماعی-اقتصادی، به هیئت علمی دانشگاه شهر نیویورک پیوست.
شایان ذکر است، در دوران تصدی خود در MIT، او به مدت یک سال (۱۹۸۲ تا ۱۹۸۳) به عنوان رئیس ستاد اقتصاد بینالملل در شورای مشاوران اقتصادی رئیس جمهور رونالد ریگان کار کرد.
جایزه نوبل مدل جدید تجارت بینالملل
هنگامی که کروگمن جایزه نوبل ۲۰۰۸ را به دلیل تحقیقاتش در «تجارت بینالملل و جغرافیای اقتصادی» دریافت کرد، کمیته نوبل به کارهای اولیه او اشاره کرد که «تئوری کاملاً جدیدی از تجارت بینالملل را معرفی کرده است». در ادامهی اعلامیه نوبل آمده است که: «با نشان دادن تأثیرات صرفه در مقیاس بر الگوهای تجارت و مکان فعالیت اقتصادی، ایدههای او باعث تغییر جهتگیری گستردهای در تحقیقات درباره این موضوعات شده است».
نظریه تجارت جدید
در اواخر دهه ۱۹۷۰، در آغاز کار خود در ییل، کروگمن هنوز در این فکر بود که در تحقیقات خود کدام مسیر را انتخاب کند. طی گفتگو با رودی دورنبوش، استاد مشاور سابق وی در تز دکترایش در MIT، شروع به ساخت نظریه تجارت جدید (NTT) به عنوان جایگزینی برای نظریههای قدیمی کرد که الگوهای تجارت بینالمللی را بر اساس مزیت نسبی توضیح میدهند: توانایی یک کشور برای تولید یک محصول خاص با هزینه فرصت کمتر نسبت به شرکای تجاریاش، با توجه به منابع طبیعی مختلف در اختیار این کشور و عوامل دیگر.
در مجله اقتصاد بینالملل در سال ۱۹۷۹، کروگمن با عنوان «افزایش بازده، رقابت انحصاری و تجارت بینالملل» مقالهای منتشر کرد که برای اولین بار استدلالها و مدلهای خود را برای نظریه تجارت جدید (NTT) ارائه کرد. کمیته نوبل ۲۰۰۸ مقالهی ۱۹۷۹ را به عنوان نماینده اهمیت سهم کروگمن در تحلیل تجارت خارجی با این ادبیات ذکر کرد: «ایده اساسی کاملاً بدیهی است، اما جای سخت کار، رسیدن از حدس و گمان به یک نظریه دقیق و قابل درک منسجم است و این دقیقا کاری است که کروگمن انجام داد.»
همانطور که کروگمن توضیح داد، مدلهای قبلی تجارت بینالملل، تجارت بین کشورهایی با مزیتهای نسبی کاملاً متفاوت را پیشبینی میکردند، بهعنوان مثال در این مدلها پیشبینی میشد کشوری با تولید کشاورزی بالا که با کشوری با تولید صنعتی بالا مبادله محصولات بسیار متفاوت را انجام دهد. با این حال، کروگمن و همکار اقتصاددانش، الگوهای تجارت در دنیای واقعی را با انحراف فزاینده از الگوهای پیشبینیشده توسط این مدلهای سنتی مشاهده میکردند؛ مخصوصا درباره این واقعیت که از زمان جنگ جهانی دوم، تجارت بینالملل بیشتر و بیشتر بین کشورهای با مزیت نسبیهای مشابه انجام میشد. به عنوان مثال، ایالات متحده و آلمان چندین دهه است که وسایل نقلیه، داروها، تجهیزات پزشکی و ماشینآلات صنعتی را با یکدیگر مبادله میکنند.
محرک نظریه تجارت جدید کروگمن، بینش او مبنی بر وجود عوامل مهم که الگوهای تجارت بینالملل را در عصر مدرن تعیین میکنند بود که مدلهای اقتصادی قدیمی از آن غافل بودند:
۱- مصرفکنندگان تنوع برند را ترجیح میدهند
۲- تولید به صرفه در مقیاس تمایل دارد، به عنوان مثال، مزیتهای هزینهای که شرکتها با افزایش تولید کارآمد و با بازده بالا به دست میآورند. (هرچه خروجی بیشتر باشد، هزینه ثابت هر واحد کمتر است.)
بنا بر مدل NTT کروگمن، زمانی که ترجیح مصرفکننده برای برندهای متنوع در مدل لحاظ شود، این واقعیت که چندین محصول مشابه بین کشورهای مشابه مبادله میشوند، به یک نتیجه قابل پیشبینی تبدیل میشود.
استدلال دیگری که کروگمن در NTT مطرح میکند این است که ترجیح برای صرفه در مقیاس نتیجه دیگری را توضیح میدهد که اقتصاددانان قادر به پیشبینی آن با مدلهای سنتی نبودند: این واقعیت که کشورهایی که تقاضای داخلی بالایی برای یک محصول خاص دارند تمایل دارند فروش خارجی همان محصول را افزایش دهند.
بنا بر مدل NTT، منشأ این اثر بازار داخلی این است که ترجیح به صرفه در مقیاس نه تنها باعث ایجاد تخصص در محصولات خاصی که تقاضای بالایی در بازار داخلی دارند، جایی که میتوان به صرفه در مقیاس دست یافت، میشود بلکه منجر به مازادهایی نیز میشود که باعث فروش بیشتر آن محصولات در بازارهای خارجی میشود. اگرچه اثر بازار داخلی برای اولین بار توسط اقتصاددان سوئدی استفان لیندر مطرح شده بود، مدل NTT کروگمن اولین مدلی بود که الگویی را رسمیت داد که مدلهای تجاری سنتی بر اساس مزیت نسبی، هرگز پیشبینی نکرده بودند: ارتباط مهم بین اندازه بازار داخلی و رشد صادرات.
کروگمن در مدل NTT خود، افزودن هزینههای حملونقل بهعنوان مؤلفهای کلیدی از اثر بازار داخلی نشان داد که نه تنها تمرکز تولید در یک مکان، بلکه مکانیابی تولید در منطقهای با تقاضای بالا برای محصولات منطقی است. این مشاهدات به کار بعدی او در زمینه جغرافیای اقتصادی جدید (NEG) کمک کرد.
جغرافیای اقتصادی جدید
در طول یک دهه پس از انتشار تحقیق خود در سال ۱۹۷۹ درباره نظریه تجارت جدید، کروگمن شروع به گسترش مدل اولیه خود کرد تا نه تنها پیشبینی کند که چه کالاهایی در کجا تولید میشوند، بلکه چرا نیروی کار و سرمایه در مناطق خاصی متمرکز میشوند و نه در مناطق دیگر.
کروگمن در کتاب «افزایش بازده و جغرافیای اقتصادی» که در مجلهی اقتصاد سیاسی در سال ۱۹۹۱ منتشر شد، این تحقیقات بعدی را در نظریه دوم ترکیب کرد: جغرافیای اقتصادی جدید (NEG)، که توضیح میدهد چرا به جای گسترش یکنواخت در سراسر جهان، صنایعی که به صرفههای مقیاس در تولید دست یافتهاند، تمایل دارند در مناطق و کشورهای خاص، به عنوان مثال، سیلیکون ولی، جمع شوند.
علاوه بر اثر بازار داخلی که کروگمن قبلاً مدلسازی کرده بود، NEG یک پدیده جغرافیایی دیگر، تجمع، را به عنوان یکی از مزایای اصلی دستیابی به صرفه در مقیاس شناسایی کرد. آثار انباشتگی یا تجمع تمام مزایای وجود شرکتها و افراد در مشاغل مختلف (اما مرتبط) است که در نزدیکی یکدیگر در خوشههای صنعتی با بازارهای محلی قوی برای محصولات قرار دارند.
از آنجایی که مزایا در سطح منطقهای است، به عنوان مثال، استخرهای (بانک) نیروی کار بزرگ، هزینههای حمل و نقل کمتر و فرصتهایی برای به اشتراکگذاری دانش، انباشتگی را میتوان به عنوان صرفه در مقیاس در نظر گرفت که برای هر شرکتی یک عامل خارجی است اما در یک منطقه جغرافیایی عاملی داخلی است. اثر بازار داخلی، تراکم و همه آثار مثبت مرتبط سپس برای ایجاد یک حلقه بازخورد مثبت که باعث رشد بیشتر اقتصادی در آن مناطق یا کشورهای خاص میشود، تعامل دارند.
مالی و اقتصاد کلان
از زمان بحران مالی ۲۰۰۸-۲۰۰۹ و رکود بزرگ، تحقیقاتی که کروگمن در طول زندگی حرفهای خود درباره بحرانهای ارزی بینالمللی، بیثباتی نرخ ارز و انتقال شوکهای مالی انجام داده است، بسیار تأثیرگذار بوده است. برای مثال، کروگمن به عنوان یک دانشجوی کارشناسی ارشد در MIT، مدلی برای بازار ارز خارجی ایجاد کرد و مقالهای را درباره بحرانهای ارزی منتشر کرد که به عنوان یکی از کمکهای اصلی به نسل اول مدلهای بحران ارزی تلقی میشود.
کروگمن در پاسخ به بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸، مقالهای غیررسمی به نام ضریب مالی بینالمللی نوشت و در آن گفت که دلیل سرعت غیرمنتظره و سرایت سریع بحران این بود که موسسات مالی با اهرم بالا که سرمایهگذاریهای برونمرزی انجام دادهاند در یک بازار ضررهای سنگینی کردهاند و سرمایهشان کم شده است که منجر به حراج داراییها در تمام کشورها شده و این عامل در یک اثر آبشاری باعث کاهش قیمتها و افزایش فشار بر سایر موسسات مالی با اهرم بالا شده است. به محض اینکه کروگمن این مقاله را در وبلاگ خود منتشر کرد، در وبلاگهای اقتصاد مورد بحث قرار گرفت و تقریباً بلافاصله در مقالات دانشگاهی ذکر شد.
کروگمن بارها به دلیل تحلیلش از دههی از دست رفته ژاپن به عنوان نمونهای از خطرات تلههای نقدینگی که بحرانهای مالی را به اقتصاد واقعی گسترش میدهد، مورد توجه قرار گرفته است.
کروگمن از مدافعان اصلی سیاست پولی انبساطی برای تقویت تورم و سیاست بودجهای تهاجمی برای افزایش تقاضای کل است. او در سال ۲۰۱۶ گفت: «همه چیز درباره تجربه اخیر نشان میدهد که جهان به شدت به سیاست بودجهای انبساطی برای افزایش تقاضا نیاز دارد و اینکه اتکای مطلق ما به بانکهای مرکزی پاسخگو نیست.» برای مثال، کروگمن در وبلاگ خود در سال ۲۰۱۵ به همبستگی مثبت بین مخارج دولت و رشد اقتصادی از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ اشاره کرد.
اینفلوئنسر رسانه و مفسر سیاسی
یکی از مهمترین دستاوردهای کروگمن در طول دوران کاری، توانایی او در نوشتن و صحبت درباره اقتصاد به زبانی قابل درک و ساده بوده است که باعث شده وی مخاطبان فراوانی داشته باشد. علیرغم اصالت و سابقهی تحصیلی چشمگیرش، او توانایی خاصی در انتقال ایدههای پیچیده بدون استفاده از «معادلات، نمودارهای ناخوانا و اصطلاحات تخصصی اقتصادی که فقط افراد با مدرک دکترای اقتصاد میتوانند آنها را بفهمند» دارد که وی را برجسته میکند. کروگمن را به خاطر این قابلیت ویژهاش بسیار تحسین کردهاند و اعتقاد دارند که این ویژگی، جان مینارد کینز یا میلتون فریدمن را به خاطر میآورد.
اگرچه کروگمن اظهار داشت که در مسائل سیاسی یک لیبرال است، اما قبل از سال ۲۰۰۰، او را در رسانهها به عنوان «غیر جناحی» و «از نظر ایدئولوژیک کوررنگ» توصیف میکردند، به این خاطر که «او همان برخوردی را با تاجران استراتژیک دولت کلینتون داشت که با طرفداران عرضه در دوره ریگان-بوش داشت.» با این حال، از آنجایی که فضای سیاسی در ایالات متحده پس از سال ۲۰۰۰ به طور فزایندهای جناحی شد، کروگمن به دلیل «جابجا کردن عرفها» در روزنامهنگاری بیغرض با حملات تمسخرآمیز آشکار به دشمنان سیاسی محافظهکارش نقد شده است.
حتی در سال ۲۰۲۰، یک اقتصاددان و روزنامهنگار همکار که او را «یک دانشگاهی خیرهکننده» توصیف کرد که «بهشدت دقیق و کاردرست» در «مسائل بزرگ ۱۵ سال گذشته» عمل کرده است، از او انتقاد کرد که «صرفاً مخالفان را شیطان جلوه میدهد» و اظهار داشت که « کروگمن، یک مفسر بسیار با استعداد است که حداقل باید تلاش کند تا شهروندان را حول یک درک مشترک متحد کند.»
جمعبندی
کمیته جایزه نوبل در سال ۲۰۰۸ به کار اولیه کروگمن اشاره کرد که «نظریه کاملاً جدیدی از تجارت بینالملل (و جغرافیای اقتصادی) را معرفی کرد و باعث «حرکت در جهتگیری جدید در ابعاد گستردهای در تحقیقات درباره این موضوعات شد».
جرقهی نظریه تجارت جدید کروگمن، بینش او بود که عوامل مهمی وجود دارد که الگوهای تجارت بینالملل را در عصر مدرن تعیین میکنند که مدلهای اقتصادی قدیمی از آن غافل بودند:
۱- مصرفکنندگان تنوع برند را ترجیح میدهند.
۲- تولید به صرفه در مقیاس علاقه دارد.
کروگمن در طول دوران کاری خود به دلیل تواناییاش در نوشتن و صحبت درباره اقتصاد به زبانی فصیح و شیوا که موجب جذب مخاطبان وسیع شده، تحسین شده است.
کروگمن نقش برجستهای در احیای اقتصاد کینزی در پی رکود بزرگ ایفا کرد.
منبع: کلینیک اقتصاد
پایان/
نظر شما